چگونه شکست خوردن را به بچه ها بیاموزیم؟
به گزارش پری بلاگ، شکست یک معلم عالی است. پس چرا هر بار که این اتفاق می افتد جشن نمی گیریم؟ شکست می تواند به این معنا باشد که فرصت دانستنی نو فرا رسیده است. به عنوان یک والد بهتر این است که به بچه ها فرصتی بدهیم تا در خصوص اشتباهات خود و آنچه آموخته اند با ما صحبت نمایند.
شکست های پی درپی والدین در کودکی و تکرار آن شکست ها در بزرگسالی عموم والدین را به این باور رسانده که با مانع شدن در مقابل شکست های بچه ها شان آینده بی شکستی را در بزرگسالی برای آن ها رقم می زنند.
به گزارش big life journal؛ غافل از این که آشنا بودن با طعم شکست به میزان اعتماد به نفس ناشی از موفقیت ضروری است. بچه هایی که باختن و چگونگی مواجهه با آن را در خانه یاد نمی گیرند، اولین شکست خارج از محیط خانه، ناامید و ناتوانشان می نماید و اعتماد به نفس بچه ها را تخریب می نماید.
این باور از نگاه کمال گرایی والدین ناشی می گردد. زندگی بدون شکست افراد را در دایره امن خودشان نگه می دارد. این سکون تا آنجایی ادامه پیدا می نماید که فرد در جهان امن خود می ماند و با جهان های دیگر آشنا نمی گردد و تکاملی در زندگی و بینش او اتفاق نمی افتد.
راشل سیمونز، متخصص مقاومت می گوید: به بزرگترین اشتباهات خود فکر کنید. آن ها احتمالاً شجاعت، قدرت و خرد بیشتری را به شما آموخته اند تا به سمت موفقیت های بعدی بروید. می توان به جای اینکه با مانع شکست بچه ها شدن، ترسیدن از شکست را به بچه ها آموزش بدهیم، می توانیم به آن ها یاری کنیم تا فرصت یادگیری که در آن است را ببینند.
بچه ها از تجربه عدم موفقیت سود می برند. تجربه های چالش برانگیز تنها راهی است که ما مهارت های مقابله ای و حل مسئله را توسعه می دهیم. اگر ما بچه ها را از سختی و شکست محافظت کنیم، اتصالات اصلی مغز نمی توانند توسعه پیدا نمایند و در نهایت بچه ها مهارت حل مسیله را آموزش نمی بینند.
سیمونز برای مواجهه با ترس های خود در خصوص عدم موفقیت بچه ها، پیشنهاد می نماید از خود سؤالات زیر را بپرسیم:
1. آیا عواقب این شکست برای کودکم دائمی است و یا برای زندگی او یک تهدید به شمار می آید؟
2. فرزند من در خلال این شکست چه چیز هایی خواهد آموخت؟
شکست یک معلم عالی است. پس چرا هر بار که این اتفاق می افتد جشن نمی گیریم؟ شکست می تواند به این معنا باشد که فرصت دانستنی تازه فرا رسیده است. به عنوان یک والد بهتر این است که به بچه ها فرصتی بدهیم تا در خصوص اشتباهات خود و آنچه آموخته اند با ما صحبت نمایند.
1. برای این کار می توان گاهی در خلال یک داستان یک شخصیت برجسته و بزرگ را برای کودکمان مثال بزنیم که چگونه شکست هایش او را برای رسیدن به موفقیتش هدایت کردند و یا چگونه این شکست ها او را ناامید نکرده است.
2. اگر از جدول های رفتاری برای بچه هاتان استفاده می کنید در هر بار که در انجام تکالیفشان شکست می خورند، به شرط پیدا کردن درس این شکست و یافتن راه چاره تازه امتیازی جداگانه به او بدهید.
3. وقتی خودتان شکست می خورید، به عنوان الگو، رفتار مناسبی داشته باشید. نشان بدهید که شکست به معنای تمام شدن جهان نیست. در این زمان می توانید به بچه ها بگویید: خب من باختم، اما بازی جالبی بود.
4. اگر فرزندتان در بازی تقلب می نماید، نه مچ گیری کنید نه تقلبش را نادیده بگیرید. اول مطمئن شوید که قوانین بازی را درست فهمیده است. از او سوالاتی درباره بازی بپرسید. مراحل را به گونه ای شرح بدهید که قوانین را کاملا درک کند. با این روش به صورتی محترمانه باعث می شوید تا او بفهمد شما متوجه شده اید در بازی اشکالی وجود دارد.
هیچ کس دوست ندارد شکست بخورد. شما هم با این تمرین ها قرار نیست از فرزندتان یک بازنده بسازید، فقط ضروری است به او نحوه مواجهه با ناکامی و شکست را به طور عملی آموزش دهید. نکته مهم دیگر این است که یادگرفتن شکست خوردن به زمان، تمرین و بلوغ احتیاج دارد، پس خیلی هم عجول نباشید.
منبع: فرادید