جایزه ای که به هیچکس نرسید! ، وقتی داوران جایزه جلال صدای اعتراض اهالی ادبیات را بالا بردند
به گزارش پری بلاگ، سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال باز هم در بخش های مختلف برگزیده ای نداشت. موضوعی که سیلی از نقدها را روانه داوران این جشنواره کرد، حواشی بسیاری را راه انداخت و به فرایند بی اعتباری این جایزه نزد اهالی ادبیات سرعت بیشتری داد.
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- راضیه صیادی؛ در سال های نه چندان دور، جشنواره های ادبی با لیست هایی خالی از نام برگزیدگانشان، نقل هر محفل و مجلسی ادبی بوده اند، اما مدت ها است که از روز ها می گذرد؛ روز هایی که جشنواره های ادبی با مسئله اپیدمی نداشتن برگزیده سر و کله میزدند و داوران هیچ اثری را محق دریافت جایزه نمی دانستند و بعضا به نوعی سعی بر این داشتند تا با عدم اعلام برگزیده کمی از هجمه ها و انتقاد هایی که پس از انتخاب برگزیده و اثر برتر به سمتشان سرازیر میشد گریزی داشته باشند؛ خوشبختانه چند سالی خبر از این رسم نانوشته و قانون نامرئی میان جشنواره ها نبود تا اینکه در دو سال گذشته ردپای آن در لیست های خالی از نام برگزیدگان بزرگترین رویداد ادبی کشور، جشنواره ادبی جلال آل احمد، ظاهر شد.
در آخرین دوره برگزار شده این جشنواره، 342 اثر در بخش داستان کوتاه و 820 اثر در بخش داستان بلند و رمان به دبیرخانه جشنواره ارسال شد که البته از میان آنها، هیچ اثری به عنوان اثر برگزیده اعلام نشد!
سال های کسادی ادبیات داستانی جشنواره
بحث ها و نقد هایی مبنی بر سیاست های انتخابی جشنواره جلال آل احمد همیشه مطرح بوده اما در یکی دو دوره اخیر، برگزیده ای در بخش داستان کوتاه و بلند از سوی داوری معرفی نشده است و نوک پیکان انتقاد ها، بیشتر انتخاب نکردن های داوری را نشانه گرفته است تا برگزیده ها را. دو دوره ای می شود که جشنواره جلال با مجموعه داستان های ارسالی به جشنواره سر قهر دارد.
این موضوع در حالی مطرح است که در میان آثار ارسالی به جشنواره، طی دو دوره اخیر، نویسندگان نام آشنا و بزرگی به چشم می خورد که همنشینی اسامی آن ها در کنار جشنواره جلال آل احمد به نوعی اعتباری برای خود جشنواره محسوب می شود.
شیوا مقانلو، مدرس، نویسنده و مترجم در مورد برگزیده نداشتن های جشنواره در چند دوره اخیر، در مصاحبه با خبرنگار خبرنگاران می گوید: در حالت کلی ممکن است و احتمال این وجود دارد که جشنواره ادبی ای در یک دوره، تولیدات و اثر های دریافتی را آنقدر در سطح کمال ندانسته و جایزه ای به آثار ارسالی تعلق نگرفته است؛ پس اینکه یک جایزه ادبی در یک دوره برگزیده ای نداشته باشد اتفاق نادری نیست. یا شاید ممکن است در یک سالی، سطح کار هایی که به جشنواره می رسد پایین باشد طبیعتا داوران به منزله تلنگر زدن به شرکت کنندگان برای قوی تر کردن سطح کارهایشان، در آن دوره به کسی جایزه ندهند؛ ولی از نظر اجرایی شدنش دراین دو دوره از نظر من کمی عجیب بود.
این احتمال زمانی پیش می آید که تعداد کار های ارسالی به جشنواره کم باشد و گروه های مختلف حرفه ای تاکید بکنند که این کار ها ضعیف است. اینکه در دو دوره پیاپی با هیئت داورانی که معمولا یکسان هستند، چیین تصمیمی برای کلیت نشر یک کشور گرفته شود پذیرفتنی نیست. البته من بازهم تاکید می کنم ممکن است برای یک جشنواره ای با تعداد آثار ارسالی کم در مدت زمان محدودی چنین اتفاقی رخ دهد، اما اینکه برای یکی دوسال پیاپی برای چند صد جلد کتاب از ناشران متعدد یک کشور عده قلیلی سطح آثار ارسالی را پایین ارزیابی کنند اصلا پذیرفته نیست.
نسخه پیچی برای چند صد اثر: ساختار غیر قابل قبول
بخش داستان کوتاه سیزدهمین دوره جشنواره جلال آل احمد با دو نامزد و بدون هیچ کتاب برگزیده و شایسته تقدیری در حالی به کار خود پایان داد که این اتفاق کم و بیش، مشابه با دوره پیشین جشنواره بود و هیات داوران بخش داستان کوتاه سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد ضمن سپاس از همه نویسندگانی که آثارشان در این دوره مورد بررسی قرار گرفت، با اتفاق نظر اعلام کردند که مجموعه های داستان کوتاه رسیده به دبیرخانه، دارای ساختار و محتوای قابل قبولی از نظر ویژگی های فنی و تکنیکی داستان کوتاه نیستند؛ بنابراین انتخاب برگزیده یا شایسته تقدیر جایزه ادبی جلال آل احمد از بین آثار رسیده به دبیرخانه این رویداد ادبی فاقد توجیه فنی و حرفه ای است. اتفاقی که البته انتقاد های فراوانی را هم در بین اهالی ادبیات ایجاد کرد.
شیوا مقانلو در این خصوص بیان می کند: برای داوری این دوره کلمه عجیب را به کار می برم. کار های ارسالی به جشنواره کار هایی هستند که حرفه ای های ادبیات درمورد آن ها نظر داده اند؛ در واقع هر نشر خوبی که کتاب چاپ می کند در درجه اول کتاب ها را به واسطه افراد خبره ای که دارند از لحاظ فنی و تکنیکی ارزیابی کرده و آن ها را گزینش می کنند، یعنی کتابی که در این نشر ها به چاپ می شوند، از قبل چندین خان را پشت سر گذاشته اند، پس چطور ممکن است این چنین کتاب هایی که زیر نظر یک عده حرفه ای سنجیده و گزینش شده اند و در یک جشنواره ای همگی از یک کنار رد بشوند و گفته شود که به سطح کیفی و تکنیکی مورد نظر نرسیده اند.
از نظرم اگر داوری محترم می گفت که این کتاب ها از لحاظ محتوایی مورد پسند نبود، این موضوع برایم پذیرفتنی تر بود؛ ولی اینکه می گویند آثار از لحاظ ساختاری و فنی مقبول نیست عجیب است و برای من قابل پذیرش نیست.
عده کثیری، شرح حالی که هیئت داوری جشنواره از مجموعه داستان های ارسالی داشته است را به منزله توهینی به بازار نشر و ادبیات ایران می دانند. صد البته چند صد اثری که طی سال اخیر به دبیرخانه ارسال شد و مورد داوری گروهی با عده قلیل قرار گرفت چشم اندازی از فعالیت های ناشران و کتاب های چاپ شده از نویسندگان کوچک و بزرگ ادبیات ایران در اختیار قرار می دهد.
هیئت داوری: سیبل نقدها
داوران به منوال سابق به آثار مورد توجه و مورد اقبال در میان جامعه ادبی و مخاطبان آن ها کمترین محل اعتنا را می دهند و تنها و تنها بر پایه سلیقه شخصی خود عمل می کنند. این داوران به طور تعیین در سیکلی تکراری و بسته انتخاب می شوند و برخی از آن ها در میان اهالی ادبیات برای حضور در این رویداد دارای اعتنای بالایی نیستند.
حمید بابایی نویسنده رمان چهل و یکم در مورد داوری جشنواره جلال آل احمد در مصاحبه با خبرنگار خبرنگاران می گوید: ترکیب داوری جشنواره در بیشتر اوقات از یک طیف و گرایش فکری هستند هر چند گاهی پیش می آید که در این بین افرادی با گرایش های فکری متفاوتی داور شوند، اما چنین چیزی بسیار نادر است؛ گاهی نیز پیش آمده است که داوران فردی از بین خودشان را به عنوان برگزیده انتخاب کنند که این اتفاق درخور یک جایزه ادبی معتبر نیست.
خانم مقانلو هم در این خصوص اضافه می کند: اعتبار یک جایزه بیش از هر چیزی به داورانش است برای من این مسئله مهم است که داورانی که به لحاظ سطح تکنیکی و فنی کار ها را خیلی پایین ارزیابی کردند محتویات کارنامه کاری خودشان چی است و در زمینه داستان کوتاه چه ها کرده اند؛ من نمی گویم که هر منتقدی لزوما باید در آن حیطه کار عملی کرده است مثلا یک منتقد سینما، کارگردان باشد، اما باید در آن فضا حرکت کرده باشد وحداقل یک تجربیات کوتاهی داشته باشد مثلا اگر یک منتقد سینما تا سر صحنه فیلمسازی نرفته باشد و سختی ها و سستی های کار فیلم سازی را ندیده باشد در نقد کردن نمی تواند آدم منصفی باشد.
کار ادبیات داستانی هم همینطور است؛ کسی که می خواهد نقد بکند و آثار را مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهد و باید خودش در همان فضای داستان نویسی بوده باشد و همه عناصر را بشناسد. به نظرم اگر جایزه جلال می خواهد بین اهالی قلم اعتباری داشته باشد باید در خیلی چیز ها تجدید نظری داشته باشد.
رد تقلید از آثار برون مرزی در داستان ها
تاثیر پذیری نویسندگان ایرانی از آثار برون مرزی و نمود این قضیه در سطور کتاب هایشان و حتی گاهی رد شدن از مرز اثرپذیری و ورود به حیطه تقلید و رونویسی، موضوع جدیدی نیست و طی سال های سال مقاله و یادداشت های زیادی بر این موضوع نگاشته شده است. در این دوره از جایزه جلال اما ادعایی از سوی داوران درباره این موضوع طرح شد که جای تامل دارد.
راضیه تجار، از اعضای هیئت داوران بخش داستان کوتاه در سیزدهمین دوره جشنواره جلال در آستانه اختتامیه این جشنواره در مصاحبه با تسنیم گفت: برخی از داستان های ارسالی به دبیرخانه عملاً گرته برداری از داستان های ترجمه ای غربی بود. البته در این میان برخی داستان ها نیز رگه هایی از نگاه های قومی و باور های ایرانی و اقلیمی در خود داشت که باز جای شکرش باقی است؛ البته نمی توان گفت این فضای غالب در داستان ها بود؛ بلکه فضای غالب همان الگوبرداری از داستان های ترجمه ای بود. این فضا به اندازه ای قابل مشاهده بود که در بسیاری از داستان ها به صورت مشابه وجود داشت و گویی از جایی به نویسنده دیکته شده است. المان های مشترک، تصویرسازی های مشترک و ... گویی مد روز است مدام در داستان ها تکرار می شد و این نشان می داد که از دل داستان بر نیامده بلکه ادا و اصولی است که از داستان های ترجمه ای سرچشمه گرفته است.
این صحبت ها واکنش های بسیاری را در بین نویسندگان و منتقدان ادبی ایجاد کرد. مسئله ای که از دو بعد قابل بررسی است؛ اول اینکه آیا طبق گفته داور جایزه، در اغلب آثار ارسالی تقلید از نمونه های خارجی وجود داشته؟ و دوم؛ آیا نفس تقلید از آثار خارجی برای ادبیات ایران آسیب زاست و حد و مرز استفاده و ایده برداری از آثار ترجمه ای کجاست؟
موضوعی که البته بررسی گسترده تری می طلبد، اما در یک نگاه اجاقتصادی منتقدان نظرات متفاوتی با داوران جشنواره دارند. حمید بابایی در مورد این موضوع بیان می کند: سوالم این است که آیا تیم داوری همه آن سیصد داستان ارسالی به دبیرخانه را با دقت وارسی کرده است و در مورد همه آن ها اتفاق نظر دارند که داستان ها کپی هستند؟ از نظر من از بین آن ها چندتایی بوده اند که کاملا ایرانیزه شده بودند و به هیچ وجه نمی شود چنین ایرادی را بر آن ها وارد کرد؛ و از طرفی اگر تقلیدی از آثار برون مرزی صورت بگیرد از نظر بنده امر نکوهیده ای نیست که ما از داستان های آن ها یاد بگیریم؛ مثل بحث نقد ادبی که از آن ها یاد می گیریم؛ و در عین آموختن از ادبیات دنیا داستان هایمان را بر اساس پتانسیل های زبان فارسی ایرانیزه کنیم.
شیوا مقانلو هم در مورد تقلید از آثار برون مرزی می گوید: این مسئله خیلی جای بحث دارد، اما من ایرادی بر این قضیه وارد نمی کنم، بخاطر اینکه باید ادبیات ما از روی دست ادبیات خارجی آزمون و خطا بکند. مگر ما در تاریخ صد ساله داستان نویسی خودمان چقد توانسته ایم به صورت فی البداهه تکنیک ها یا دستاورد هایی را داشته باشیم؟
نوآوری های ما در زمینه زبان فارسی است یعنی آن پتانسیلی که زبان فارسی به ما می دهد و کار هایی که از نظر تکنیک و نوشتار وساختار می توانیم با زبان فارسی انجام دهیم. مگر غیر این است که ما داریم براساس یک سری نمونه های خارجی حرکت می کنیم و قرار نیست چیزی را از نو اختراع کنیم. طبیعتا داستان کوتاه نیز از کشور های دیگر وارد کشور ما شده است منتها کاری که ما انجام می دهیم این است که آن را ایرانیزه می کنیم و آن را براساس زبان فارسی و پتانسیل های زبان فارسی در می آوریم.
دامن زدن به شایعه بی پولی جشنواره
اعتبار جایزه های ادبی یا به مبلغ جایزه ای است که به برگزیدگان خود می دهد و یا به بازخوردی که آثار برگزیده آن در جامعه دارد. از طرفی بحث جوایز اقتصادی جشنواره ها سبب ایجاد پویندگی و انگیزه در میان شرکت کنندگان و دنبال کنندگان آن جشنواره ادبی می شود. موضوعی که اخیرا میان جمعی از اهالی ادبیات در مورد برگزیده نداشتن بخش های داستان کوتاه و رمان مطرح بوده است اشاره به شرایط نه چندان مقبول بخش اقتصادی جشنواره جلال و تاثیر آن بر انتخاب برگزیدگان، می کند.
در دوره های آغازین که جشنواره زیر نظر خانه کتاب با جایزه 110 سکه برگزار میشد و برگزیده ای اعلام نمیشد، تاثیری که میزان سکه ها در لرزش دست و دل داوران در انتخاب برگزیده ها می گذاشت غیر قابل انکار است. اما در چند دوره اخیر به دلیل افزایش نرخ سکه و شرایط اقتصادی جامعه، نوع و میزان جایزه تغییر کرده است، باز هم زمزمه هایی مبنی بر تاثیر جوایز اقتصادی برعدم انتخاب برگزیدگان و حتی نامزد ها مطرح شده است.
خانم مقانلو در این خصوص معتقد است: گردش اقتصادی در ادبیات در مقایسه با سایر رشته های هنری و جایزه هایی که داده می شود، پایین است. اگر مشکل اقتصادی ای هم وجود داشته باشد باید این قضیه را گردانندگان و عومل اجرایی حل کنند. ضمن اینکه خیلی از جوایز در ایران و دنیا هستند که اسپانسر دارند و اگر سازمان برگزار کننده به مسائل اقتصادی بخورد می تواند اسپانسر داشته باشد.
با همه اینها باید منصفانه بودن یا نبودن داوری این دوره را همچون سایر دوره ها به عهده اقبال و نظر مخاطبان سپرد و منتظر بود که تاریخ ادبیات ایران از آن چگونه خواهد نگاشت. با این وجود کتاب ها خوانده می شود، بر آن ها نگاشته می شود و کسی منتظر حک شدن نام جایزه جلال بر کتابی نخواهد نشست و مخاطب در هر حال راه خود را در بازار نشر ادبیات ایران پیدا خواهد کرد.
برگزیده نشدن عنوانی در این دوره نمی تواند مسبب دلسردی اهالی ادبیات از بازار نشر کتاب های ایرانی شود چرا که از ابتدا متر و معیار های انتخاب هایشان همسو با انتخابات داوری جشنواره جلال نبوده است. اما این ناهمسویی در انتخاب ها و همینطور برگزیده نداشتن های هیات داوری هیچ توفیقی را نصیب برگزارکنندگان آن نخواهد کرد و در حقیقت تیشه به ریشه اعتبار این جشنواره بزرگ ملی میزنند.
با وجود ادله ای که برای نداشتن برگزیده در بخش داستان کوتاه در مراسم اختتامیه جشنواره اعلام شد، اما این مسئله نزد اهالی ادبیات همچنان سوال برانگیز بوده و انتقاد های زیادی بر آن وارد است. باید منتظر بود که آیا هیات داوران این دوره جایزه جلال نسبت به اعتراض اهالی ادبیات و روندی که جشنواره طی می کند پاسخگو خواهد بود یا مانند دوره های قبل در برابر انتقاد ها سکوت خواهد کرد و راه خود را ادامه خواهد داد؟
منبع: خبرگزاری دانشجو